پر بيراه نيست اگر بگوييم دعاي دخترکان بي بضاعتي که به کمک کريمي موفق شدند با جهيزيه به خانه بخت بروند هميشه پست سر اوست
دوست دارم کريمي باشم
کريمي بعد از آن دريبل معروفش در مسابقات جام رمضان در دل طرفداران جا گرفت و از همان شب القاب فراواني دريافت کرد. از مارادوناي آريايي تا جادوگر و اين اواخر هم در تراکتورسازي، تبريزي ها به او لقب کاپرفيلد دادند تا شم بالاي خود در رقابت با پايتخت نشينان را به رخ بکشند. کريمي از کدام لقبش بيشتر خوشش مي آيد؟ مارادونا مي تواند لقبي باشد که هر کسي را از خود بي خود کند. به هر حال اسطوره آرژانتيني غولي در دنياي فوتبال بود که هنوز طرفدارانش معيار بهترين بازيکن اين کشور را با قابليت هاي او مي سنجند. کريمي اما دوست دارد “علي کريمي” باشد:« در اين سال ها لقب هاي زيادي به من دادند. چه در آلمان و امارات و چه در ايران. از همه طرفدارانم ممنونم و دست تک تک شان را به محبت مي فشارم. آنها باعث مي شوند روحيه بگيرم و تمام توانم را براي آنها به کار بگيرم. يادم هست دربي تهران را به دليل مصدوميت از دست داده بودم. تمام تلاشم را مي کردم که در آن وضعيت تيم را تنها نگذارم. برخي از طرفدارن به محل تمرين مي آمدند و مي گفتند جادوگر ما از تو کمک مي خواهيم، هر طور شده بايد در کنار تيم باشي. همين انگيزه ام را افزايش داده بود تا از دکترها بخواهم کاري کنند که هر طور شده به دربي برسم. وقتي آنها از تو انتظار دارند نمي تواني چشم در چشم شان نگاه کني و کاري نکني. اما در مورد لقب هايم بايد بگويم از بابت روحيه اي که به من مي دهند ممنونم اما دوست دارم علي کريمي باشم.
هيرسا – هاوش و ادامه راه پدر؟
«نمي دانم. شايد آنها روزي فوتباليست شدند. اما من فشاري روي آنها وارد نمي کنم. اگر خودشان دوست داشته باشند مي توانند مسيرشان را تعيين کنند.» هاوش و هيرسا پسران علي کريمي هستند و انتظار مي رود با توجه به راهي که پدرشان رفته، مسير او را دنبال کنند و روزي فوتباليست معروف شوند. مخصوصا اينکه آنها به تازگي قرارداد حرفه اي خود را با تيم پاس نوين امضا کرده اند. نکته اي که شايد کسي در مورد آموزش پسران کريمي نداند به مربيان او در سال هاي گذشته مربوط مي شود. مزدک ميرزايي، گزارشگر معروف صدا و سيما و پسر خاله علي کريمي وظيفه تعليم فوتبال به پسران او را در زمين چيذر به عهده داشتند.
کريمي چقدر به تحصيل فرزندانش اهميت مي دهد؟ آيا تا به حال مسيرش به مدرسه فرزندانش افتاده؟ :«نه. با توجه به زمان تمرينات و نيز تقسيم بندي که در خانه انجام داده ايم مادرشان اين وظيفه را برعهده دارد. خوشبختانه از نظر تحصيلي هم شرايط خوبي دارند و مشکلي از اين بابت نداشته ايم.» با اين تفاسير به نظر مي رسد تمام بار خانه بر عهده همسر علي کريمي باشد:« خريد خانه زماني که تهران بودم بر عهده من بود. تمام کاسب ها و مغازه دارهاي آنجا مرا مي شناختند. خريد از سوپر مارکت و کارهاي بانکي و اداري را خودم انجام مي دادم.» کريمي تازه به تبريز آمده و به طبع شناخت زيادي از اين شهر ندارد، چه کسي کارهاي او را انجام مي دهد: «روزهاي اول جواد توپولو! (کاظميان) کارهايم را انجام مي داد و راهنمايي ام مي کرد و البته يک دوست داشت که او خيلي به ما در اين مدت کمک کرد و بيشتر لوازم و مايحتاج خانه را علي(دوست جواد کاظميان) برعهده داشت و زحمت آن را مي کشيد. کم کم با خيابان ها آشنا شدم و الان بيشتر کارهايم را خودم انجام مي دهم.»
علي که بابا لنگ دراز شد
خيلي ها لحظه کمک کردن کريمي به امثال جوان چاق ايراني، مرحوم بابک معصومي، گل فروشان چهارراه و حتي مجتبي محرمي را به خاطر دارند اما کريمي رازهاي مگوي فراواني دارد. رازهايي که فقط علي( دوست نزديکش و کسي که ماموريت تحقيق درباره کساني که براي ياري گرفتن به کريمي مراجعه کرده اند را بر عهده دارد) باخبر است. روزانه بيش از ?? نامه از طرف کساني که نيازمند هستند به دست کريمي مي رسد و او وظيفه تحقيق درباره آن را به دوستش سپرده است. اما بازخورد يکي از کمک هايش برايش خيلي خاطره انگيز بود. کمک به جواني بدون سرپرست براي ادامه تحصيل. او به تازگي فارغ التحصيلي اش در رشته پزشکي را دريافت کرده و در نامه اي که کمي شبيه نامه جودي ابوت به بابا لنگ دراز است تشکر خالصانه اش را بابت اين کمک از علي کريمي ابراز کرده بود. نامه اي که اشک کريمي را در آورد و باعث شد او در راهي که در پيش گرفته بود استوارتر باشد. پر بيراه نيست اگر بگوييم دعاي دخترکان بي بضاعتي که به کمک کريمي موفق شدند با جهيزيه به خانه بخت بروند هميشه پست سر اوست و يکي از دلايلي است که او بيش از هر روز ديگري در زندگي اش احساس خوشبختي مي کند. کريمي در تبريز هم از اين مسئله غافل نشده و بارها ديده شده که کساني نامه به دست نزد او آمده و درخواست شان را به او داده اند. اين دوستان اصلا نگران نباشند، نامه شان پيش کريمي محفوظ است و او به زودي آن را به دست “علي” خواهد رساند تا تحقيقات شروع شود!